شهیدان ساتیاروند



شهید پاسدار عزت الله ساتیاروند
شهید پاسدار عزت الله ساتیاروند
فرزند: حاج پتول
تاریخ تولد: 1344/6/15
محل ست: پلدختر روستای ولیعصر (عج)
تاریخ شهادت: (مفقودالاثر) 1362/12/8
محل شهادت: جزایر مجنون عملیات خیبر
تاریخ رجعت: 1375/3/15 مصادف با عاشورا حسینی
گار شهید: گار شهدای روستای ولیعصر(عج)

زندگی نامه شهید پاسدار شهید عزت الله ساتیاروند :

شهید عزت الله ساتیاروند در تاریخ 1344/6/15 در روستای ولیعصر به دنیا آمد.
دوران کودکی و ابتدایی در روستا سپری کرد و دوران راهنمایی ایشان مصادف شد با فتنه های زیادی که در سطح کشور رخ داد از جمله فتنه بنی صدر و ترور های مختلفی که منافقین انجام دادند.
شهید عزت الله هم از همان زمان در مقابل در مقابل این افکار موضع داشته و همیشه مطالعه داشته در این راستا و یک هدف را سر لوح کارهای خود قرار داد آن هم امام (ره)و نقشه راهی که امام برای انقلاب ترسیم کرده بود و هیچ موقع دست از این هدف والا بر نداشت و هیچ جریانی بر ذهن او تاثیر نداشت جز ذهنیت و افکار امام خمینی (ره).
شهید عزت الله در یک خانواده کشاورز و مذهبی و پر جمعیت به دنیا آمد. فرزند دوم خانواده بود و در واقع چون فرزند بزرگ هم بود تکیه گاه امیدی بود برای خانواده.
پدر و مادر روی شهید خیلی حساب کرده بود که توانسته باشد کمک حال آنها باشد.
شهید تمام زندگی خود را وصف انقلاب جمهوری اسلامی ایران کرد که به گفته مادرش مرحومه حاج هما ساتیاروند: (فرزندم تمام روز و شب در مسجد و پایگاه مقاومت روستا بود شبها هم به خانه نمی آمد و در پایگاه مقاومت از منطقه تنک فنی و روستا حراست میکرد. خادم الحسین بود تمام مراسمات مذهبی را در مسجد برگزار میکرد و با صدای زیبایش دعا کمیل و ندبه . و مداح اهل بیت بود.و در کمک کردن به مردم در کارهای کشاورزی همیشه پیش قدم بود )

شهید عزت الله ساتیاروند در توجه به بحث مسائل مذهبی سلوک خاصی داشته است و در وصیت نامه خود میگوید من اگر عبادت میکنم یا اگر در راه خدا شهید شوم نه بخاطر رسیدن به بهشت است و نه بخاطر ترس از جهنم و در جایی دیگر از وصیت نامه گفته اند گلوله ها مرا در بگیرید که عاشق وصال معشوقم. همین یک جمله نشان میدهد که ایشان عاشقانه خدا را می ستاییدند.
شهید یک رابطه معنوی با خداوند داشته اند و نه پاداش و عذاب آن دنیا برایش اهمیت نداشته است؛ چیزی که برای ایشان اهمیت داشته است خود خداوند و همه حرکاتش، برای رسیدن به خداوند بوده است.
شهید عزت الله ساتیاروند تحصیلات اول دبیرستان بود که در سن 16 سالگی به فرمان امام بصورت داوطلبانه در سال 1360 وارد جنگ تحمیلی شد و بعد از مدت کوتاهی به کسوت لباس پاسداری در آمدن و در عملیات های گوناگونی شرکت کردند و در تاریخ 1362/12/8 در عملیات خیبر به شهادت نائل آمد و مدت 13 سال مفقودالاثر بودن و پیکر ایشان در 15 خرداد 75 بدست خانوادش رسید.
وصیت نامه ایشان نشان میدهد که عشق زیادی به امام حسین (ع) داشتند. و چندین بار در وصیت نامه خود نام امام حسین را آورده است. خبر پیدا شدن پیگر ایشان مصادف با عاشورای حسینی و این میتواند نشانه هایی از ارادت ایشان به امام حسین باشد.
یک روز بعد از عاشورا پیگر ایشان را برای تشیع و خاک سپاری به روستای ولیعصر آوردند و در یک مراسم باشکوه ایشان را در جایگاه ابدی خویش به خاک سپردند.
روحش شاد یادش گرامی

گردآورنده: سر کار خانم مهناز اصغری


 

وصیت نامه پاسدار شهید جهان ساتیاروند:


بسم الله الرحمن الرحیم


ای مردم شهید پرور و مسلمان ایران گوش به فرمان ولایت فقیه باشید، که کشتی نجات شماست.
گوش به فرمان امام بزرگتان باشید، که اوست میتواند شمارا رهبر باشد
بفکر آخرتتا ن باشید ؛ آیا توشه ایی برای اخرت جمع کرده اید، مگر کسی که به مسافرت میرود با دست خالی میرود آنهم چه مسافرتی ملاقات باخدا با پیامبران وامامان
آیا با دست خالی شرمنده نخواهیدشد، درجواب خدا چه حرفی دارید؟
آیا میگویید نمیدانستم وصیت من به دوستان و اشناییان، فامیلها واقوام که اگر از من خطایی هرچند کوچک یا بزرگ دیده اند مراببخشند چون که نمیتوانم در برابر خدا جواب دهم و از مادر برادر خواهران حلالیت می طلبم مخصوصا مادر که من درپیش خود و خدای خود شرمنده زحمات اوهستم امیداست مراحلال کند.
و ازهمسرخود و دخترمهربانم نیزحلالیت میخاهم مخصوصا همسرم که هیچ وقت نیست که ازدست من ناراحت نشده باشد امیداست شما نیز مرا ببخشید.


شهید پاسدار جهان ساتیاروند 
فرزند: محمد شاه 
تاریخ تولد: 1335/7/22
محل زندگی: پلدختر روستای ولیعصر (عج)
تاریخ شهادت: 1362/11/24
محل شهادت: پاسگاه زید عراق 
گار شهید: گار شهدای روستای ولیعصر (عج)


زندگی نامه
پاسدار رشید اسلام شهید جهان ساتیاروند

شهید جهان ساتیاروند فرزند محمدشاه در تاریخ 1335/7/22 در روستای ولیعصر توابع شهرستان پلدختر در خانواده ای مذهبی و متدین چشم بدیده جهان گشود.
تحصیلات ابتدای را در مدرسه عشایری گذراند.
وی دوران کودکی و نوجوانی در کنار خانواده خویش به کشاورزی و دامداری مشغول بودند.
ایشان در سن 25 سالگی تشکیل خانواده دادند وزندگی خود را با کشاورزی و دامداری در کنار خانواده خود سپری نمودند.
بعد از یکسال زندگی ساده و معنوی و پر برکت، خداوند به او دختری هدیه داد و نام او را معصومه گذاشتند.
با شدت یافتن جنگ تحمیلی در سال 1362 در حالی که یکسال از پدر بودنش نگذشته بود. برای دفاع از ناموس و خاک ایران و شادی دل امام (ره) از خانواده و همسرش و مردم روستا حلالیت میطلبد.
با سرشار از عشق به میهن بعنوان نیروی بسیج سپاه پاسداران شهرستان پلدختر به سرزمین کبوتران مهاجر جنوب اعزام می شود.
در عملیات پدافندی در پاسگاه زید بعنوان نیروی خط شکن شرکت میکند و در همان عملیات در تاریخ 1362/11/24 بعلت اصابت ترکش خمپاره بر ناحیه شکم و سینه و پا به مقام رفیع شهادت نائل گردید.

مسعود ساتیاروند


روحش شاد یادش پر رهرو


محیط بان شهید قدرت الله ساتیاروند 
فرزند: بکلر 
تاریخ تولد 1353/4/2
محل زندگی: پلدختر روستای ولیعصر (عج)
تاریخ شهادت: 1386/8/19
محل شهادت: شوش 
گار شهید: گار شهدای ولیعصر (عج)

 
زندگی نامه :
محیط بان شهید قدرت الله ساتیاروند
شهید قدرت ساتیاروندی در سال 1353 در خانواده ی مذهبی دیده به جهان گشود.
و چهارساله بود پدر خود را از دست داد و مادر سرپرستی او و برادرانش و خواهرش را بر عهده گرفت و آنها را به نحوه احسن بزرگ کرد و تحویل جامعه اسلامی داد.
شهید قدرت الله ساتیاروندی در دوران ابتدایی و راهنمایی را در روستای ولی عصر ( عج) گذراند و دوران متوسطه را در شهرستان شهید پرور پلدختر در سال 1373 با موفقعیت به پایان رساند.
شهید قدرت الله ساتیاروندی 10 سال عضو فعال بسیج مقاومت شهید سید محمد رضا روستای ولیعصر (عج) حضور داشت و در تمام مراسمات مذهبی و راهپیمایی ها و نماز جمعه شرکت می کرد.
شهید قدرت الله ساتیاروندی برای انجام خدمت مقدس سربازی به مدت دو سال در سپاه حضرت ابوالفضل در کردستان به پایان رساند.
شهید قدرت ساتیاروندی در رشته مهندسی کشاورزی کاردانی شرکت کرد و قبول شد.
تا اینکه در استخدامی محیط زیست در سال 1385 قبول شد و در محیط زیست خوزستان مشغول به خدمت بودند و در حین خدمت در دانشگاه اصفهان برای گذراندن لیسانس خود در رشته محیط زیست در مجتمع آموزشی عالی صنعت آب برق اصفهان در ترم سوم در حال تحصیل بودند که در تاریخ 1386/8/5 به مدت 14 روز در حال ماموریت الهی در منطقه شوش با درگیری با اشرار به درجه رفیع شهادت که آرزوی همیشگی ایشان بود نایل آمد.
روحش شاد یادش گرامی
یادش همیشه در دل ما خواهد ماند


شهید علیرضا بهاروند
فرزند: پاپی مراد
تاریخ تولد: 1341
محل زندگی: روستای ولیعصر (عج) بخش الوار گرمسیری
تاریخ شهادت: 1367/4/31
محل شهادت: شلمچه
گار شهدا: بهشت زهرا(س) بیدروبه مرکزی

زندگی نامه:
شهید علیرضا بهاروند روستای ولیعصر ( عج) بخش الوار گرمسیری در خانواده‌ای مذهبی دیده به جهان گشود.
شهید مقطع ابتدایی را با طی کردن مسافت سه کیلومتری محل زندگی خود تا روستای بیدروبه به پشت سر گذاشت.
سال اول راهنمایی را در حسینه و دو سال دیگر را در بیدروبه مرکزی سپری کرد.
علیرضا دوران دبیرستان را در اندیمشک و خرم آباد گذراند و پس از اخذ مدرک دیپلم مهیای انجام خدمت مقدس سربازی شد. دوران سربازی ایشان مصادف با جنگ تحمیلی عراق علیه ایران بود و به همین خاطر او با توجه به تحصیلات و علاقه به عنوان نیروی بهیار در اختیار سپاه قرار گرفت و در بیمارستان بقایی اهواز مشغول خدمت شد.
ارتش بعثی عراق با هجوم گسترده سعی در تصرف خاک پاک میهن داشت و علیرضا با غیرت تمام و عشق به میهن و به کمک رزمندگان به عنوان نیروی رزمی به خط مقدم اعزام شد و در تاریخ 1367/4/31 در جریان تک دشمن خاک شلمچه را به خون خود رنگین نمود.
پیکر مطهرش یک ماه پس از شهادت در کنار همرزمانش در بهشت زهرا (س) بیدروبه مرکزی به خاک سپرده شد.
روحش شاد یادش گرامی


رشید ساتیاروند

خاطراتی از شهید نقل از یکی از همرزمانش :


در عملیات بیت المقدس 2 در منطقه ماوت در کنار پسر عمویش شهید سیف الدین بر اثر خمپاره به درجه بزرگ شهادت نایل شدند.
شهید رشید نیروی بسیجی مخلص، مهربان ، با اخلاق ، با ایمان به تمام معنا، نقاش ، شاعر، فوتبالیست و قاری قران بود، هر صبح و شروع هر عملیات تلاوت زیبایش انرژی عرفانی عجیبی به رزمندگان میداد.
اکثر نقشه های عملیات فرماندهان را نقاشی میکشید و اخلاق نیکو شهید تمام بسیجی ها را بخودش جذب کرده بود.
روحش شاد یادش گرامی

خاطراتی از شهید به نقل از یکی دیگر از همرزمانش:

شهید رشید ساتیاروند یکی از شهدای گرانقدر و والامقام درروستای ولی عصر پلدختر بود.
در بین مردم به اخلاق و رفتار نیکو زبانزد خاص و عام بود او در نماز خواندن و دعا و راز و نیاز را هیچ وقت فراموش نمی کرد.
شهیدسیف الدین ساتیاروند پسر عموی شهید بود که در تمام مراحل زندگی با هم بودند در جبهه های جنگ در خوزستان در عملیاتهای جنگی شرکت می کردند و به نقل ازدوستان دلاوریهای زیادی از خودنشان می دادند.
شهید رشید و سیف الدین درعملیات کر بلای 5 و دیگرعملیاتها با نفوذ به خاک دشمن خسارات زیادی را به دشمن وارد کرده بودند.
آشنایی اینجانب با شهید رشیدساتیاروند و شهدای دیگر این روستا بیشتر در خود روستا بود این شهید به جز اخلاق و رفتار نیکویی که در بین مردم داشت و رزشکاری نمونه هم بود مثلادر ورزش فوتبال که در روستا انجام می دادیم این شهیددرمسابقه فوتبال تکنیک خوبی دربازی داشتند و عامل پیروزی تیم همانند جبهه جنگ در میادین می شدند و این شهید در خانه هم رفتار و اخلاق نیکویی داشت و می شد حدس زد که ایشان که در جبهه های جنگ شرکت می کرد جز شهادت در راه خدا و به خاطرامام و انقلاب اسلامی به چیز دیگری فکر نمی کند و در سال 1366 در منطقه عملیاتی ماووت شربت شهادت نوشید.

خاطراتی از شهید به نقل از پسر عموی شهید

پاییز سال 1366 با تنی چند از بچه های محل و فامیل بدون حضور و اطلاع شهید رشید ساتیاروند قرار گذاشتیم اعزامی بعدی که درتاریخ 66/9/12 بود به جبهه اعزام شویم من دانشجوی ترم سوم بودم در دانشگاه شهید چمران اهواز و شهید رشید درتهران ترم اول عربی بود روز اعزام رشید را ساک به دست درمقر بسیج دیدم بعد از احوالپرسی و چاق سلامتی پرسیدم آمده ای بدرقه ما گفت: نه آمده ام همراه شما باشم تصمیم داشتم او را منصرف کنم به ایشان عرض کردم شما ترم اولیه برای آشنایی با محیط دانشجویی بهتر است حداقل یک سال درس بخوانی و درسنگر علم و دانش بجنگید اما ایشان با عزمی جزم و تصمیمی قاطع پاسخ دادند که رفتن به جبهه واجب کفایی است و اینک اعلام نیازمندی شده است و لذا هیچ عذری پذیرفته نیست انسان می بایست درقیامت پاسخگو باشد بهانه از ما نمی پذیرند الان دفاع از حدود و صغور میهن اسلامی عزیزمان ایران لازمتر و واجب تر ازدرس خواندن است اگر لیاقت شهادت نداشتم و جنگ تمام شد به دانشگاه بر خواهیم گشت و در سنگر های علم و دانش مبارزه خواهیم کرد و در مقابل منطق او کم آوردم و کمی خود را جمع وجور کردم و دلیلی آوردم که شاید ایشان را نا گزیر به انصراف نمایم گفتم برای کسب اطلاعات دقیق و مستقیم از پشت جبهه دشمن نیاز به کسانی است که عربی بدانند با جدیت درست را بخوان مسلط که شدی برگرد وکمک برادران اطلاعات و عملیات ماًموریت های مهم را انجام دهید اما این سخن نیز کار ساز نبود و در عزم فولادین شهید تزلی ایجاد نکرد او تصمیم خودش را گرفته بود و جواب داد من تصمیم گر فته ام همین الان که بر من واجب است به جبهه اعزام شوم و ترک واجب نمی کنم معلوم نیست که جنگ کی تمام می شود اما روزی به اتمام خواهد رسید و آن گاه به دانشگاه باز خواهیم گشت خود جبهه دانشگاه است من علاقه مند به جغرافیا شده ام و عملا جغرافیا را فرا گر فته ام و این امروز بیشتر به دردجنگ می خورد امروز که به دفتر خاطرات شهید نگاه می کنیم می بینم شهید که استعداد عالی در خط و نقاشی داشت موقعیت و اهمیت استراتژیک کوهها تپه ها و راههای مواصلاتی را به نیکی ترسیم کرده است حتی کسانی که جبهه نرفته اند باخواندن خاطرات و نگاه به نقشه هایی که شهید در دفتر خاطراتش کشیده اند می تواند خود را در آن موقعیت ببیند.


رشید ساتیاروند

به نام آنکه نمایاند بر ما آزاد زیستن را و انسان بودن را و راهنمایی کرد ما را به یاری ضعفا و فقرا و خواری ظلما و یاد داد این جمله را که مرگ با عزت هزاران بار به زحیات با ننگ وذلت است .


یاران به ره دوست ترک جان و سر کردند این گونه به جان خصم آنان شررکردند
من عاشق و دلداه ی وصلت آن بزرگم که بزرگان بر رهش به پا م کردند
من یکی قطره کوچک ز هزاران نهر هستم که سوی بحر اکبر سوی الله نظر کردند
من یکی از آنهمه دلباختگان معشوق که طریق حسن نیت جان خود را سیرکردند
پس چه افسوس کز میان ننگ و ذلت بار بندم ای خوش آنان کز سری سوی ثریا سفر کردند

به سال 61 هجری به صحرای خون و آتش کربلا، حسین یاور نداشت اسلام یاریگر نداشت سبط رسول خدا فریاد زد: اگر اسلام باخون من و جان من باقی می ماند و استوار می گردد ای شمشیرها و ای تیرها بر من ببارید و مرا درمیان گیرید و اکنون ما نیز به پیروی ازمولای خود می گوییم؛

ای تیرهای آسمان ای دردهای عالم و ای کشندگان جهان اگر بعد از حسین برای دین رسول یاوری نیست و اگر تنها با شهادت ما اسلام باقی خواهد ماند پس چه جای درنگ است پیکر ما را قطعه قطعه گردانید تا دینمان ذره ذره نگردد تا ظهور عادل عدل گستر باقی ماند.
اگر شهادت پلی است که آدمیان را به این هدایتگر اسلام پیوند می زند اگر تنها صراط وصل انسانها به دستورات و قوانین زندگی جاوید پیمان ماست و اگر فقط رفتن ما ضعفا تاختن بر استکبار را یاد می گیرند ستیز با دشمنان دین را و دژخیمان و اهریمن بدخوی حیوانیت را و جنگ با گمشدگان عدالت و وارثان حیوانیت و پر بریت را و راهنمایی می شوند به سوی آزادی و آزاد زیستن وآزاد اندیشی؛ پس چه بهتر که ما قربانی این راه و هدایتگر انسانها و بیدارگر خفتگان آن نسلها و عدالت گستر روی زمین و منتظران فرج مولایمان حضرت قائم و سربازان آن حضرت باشیم چه بهتر که بیدارگر خفتگان خواب بی خیالی باشیم و آنان را آگاه سازیم که هیچگاه مسلمان پنهان نیست آنها را رهنمون باشیم که ازاینگونه اسلام وتسلیمشان ننگ و عار داشته باشند.
آری ما می میریم تا اسلام و انقلاب نمیرد و بگذاریم دشمنان بگویند آری بگویند به مرگ جاهلیت مرده است بگویند قربانی جهل و نادانی خویش گشته است.
آری من عاشق این جهلم اگرعشق به وصال معبود جانفشامی در راه استواری و استحکام دین و آئین معشوق و ستیز با کفار و مشرکین و جنگ با دژخیمان جهل است و شهادت که با لاترین درجه عشق به کمال و وارستگی به تقرب به آستان قدس ربوبی است من شیفته و دلداه ی این جهلم و بگذارید دراین راه فنا گردم و بگذارید این شیفته ی عشق معشوق و معبود که در این راه سر از پای نمی شناسد به خط پایان کارخویش که همانا وصلت دلبر خویش است و همانا خالقی بی همتا ویزدان پاک اوست موصول گردد .
و ای پدر و مادرم که سالها به پای من که نهال کوچکی بودم رنج کشیده اید که اکنون دوست دارید میوه درخت جوان خویش را که سالها به پای آن زحمت کشیده اید بچینید می دانم تو مرا دوست داری اما اسلام دوست داشتنی تر از من است من می دانم بهترین هدیه برای تو سلامتی من است اماچه کنم که اسلام نیازمند فداکاری و گذشت والدینی چون شما و جانبازی فرزندان و جوانانی چون من است می دانم تودر این زمان به من نیازمندی و به دستگیری من نیازمندی می خو اهی عصای دست تو باشم می خواهی چوب دستی تو باشم و در سرا شیب زندگی یاری ات دهم اما بدان در این برهه از زمان و در این مقطع از زمان اسلام دو چندان محتاج من و نیازمند جانبازیهای افرادی چون من است و درخت اسلام که اکنون درکویر خشک و وحشت زای ظلم و جفا و استکبار استثمار گردیده رو به خشکی وانحطاط است و حاجتمند به آبیاری خون من و نهر خونین و شهد گوارای دماء قهرمانان و فرزندان این بوم و بر است پس چه بهتر ازمن بگذرید تا از دین رسول نگذشته باشید چه خوب است که تو دمی ناراحتی را پذیرا باشی تا تو و دیگر مسلمانان عمری و بلکه عمرها به ناراحتی و پشیمانی نگذرانند وتنها از این راه است که مردم رستگار و دین پایدار می ماند.
و بدین گونه که پدران حسین وار و جوانان علی اکبر و مادران چون زهرای اطهر و خواهران همانند زینب باشند امیدوارم که باگذشت و فداکاریهای متواتروپی درپی قهرمانانمان و حضور گسترده آنان درصحنه وپیروی ازسخنان ائمه اطهار و انبیاء و اولیاء الله و فقیه و پیروی گرفتن ازدستورات قرآن و سنت پیامبر و پشت کردن به گروه گرایی و تفرقه و مقابله با ارزشهای پوچ و بی معنا و غربگرایی وشرق گرایی ومصرف گرایی و امثالهم درسراسرجهان حکمفرما وراه برای ظهورامام زمان هموار و رهبر انقلاب پایدار و ایمان مردم مقاوممان همچنان استوار گردد.
آمین یا رب العالمین به امید برقراری حکومت عدل اسلامی درسراسر گیتی .
26د یماه سال 1366 - بنده مسکین ایزد رشید ساتیاروند


رشید ساتیاروند

دانشجو شهید رشید ساتیاروند

فرزند: یوسف علی
تاریخ تولد: 1347
محل زندگی: پلدختر روستای ولیعصر (عج)
تاریخ شهادت: 1366/10/26
محل شهادت: عملیات بیت المقدس 2
گار شهید: گار شهدای روستای ولیعصر(عج)

زندگی نامه شهید :

شهید رشید ساتیاروند در سال1347 در روستای ولیعصر از توابع شهرستان پلدختر در خانواده‌ای مذهبی دیده به جهان گشود.
تحصیلات ابتدایی را در روستای ولیعصر و راهنمایی و دبیرستان را در شهرستان پلدختر گذراند و پس از اتمام تحصیلات دوره ی دبیرستان به جبهه های حق علیه باطل به یاری رزمندگان اسلام در ارتفاعات شاخ شمیران اعزام گردید.
پس از سه ماه حضور در ارتفاعات مذکور به بوکان منتقل گردید و چندین ماه نیز در آنجا حضور داشتند.
ایشان در زمان حضور در جبهه از درس و تحصیل خود غافل نبوده تا اینکه در همان دوران در رشته ی الهیات در مقطع کارشناسی دانشگاه تربیت مدرس پذیرفته و پس از یکسال و نیم حضور در دانشگاه به اتفاق پسر عمو و همرزم خود شهید سیف الدین ساتیاروند در قالب گردان شهدای لرستان به منطقه ماوت کردستان اعزام گردیدند و در تاریخ 1366/10/26 در عملیات بیت المقدس 2 به درجه رفیع شهادت نایل گردیدند.
ایشان دارای ذوق و قریحه در زمینه های مختلف هنری از جمله شعر و نقاش و خوشنویسی بودند و آثار مرتبط با حوزه های موصوف ایشان در اختیار بنیاد شهید قرار گرفته است.


همرزمانش می‌گویند: پاسدار شهید عین الله طی سالهای 1362 تا 1365 در عملیاتهای متعددی در منطقه جنوب در خط مقدم حضور فعال و پر رنگی داشتند و با جان دل از خاک و ناموس وطن دفاع کردند.
شهید عین الله در تاریخ 1365/10/5 در عملیات کربلا 5 شرکت نمود و در تاریخ 1365/12/6 در سن 29 سالگی بر اثر ترکش از ناحیه دست و پا به فیض شهادت نائل آمد.
پیگر شهید گرانقدر در گار شهدای تنگ فنی شهرستان پلدختر به خاک سپرده شد.

روحش شاد یادش گرامی

مسعود ساتیاروند


 

شهید عین الله در سال 1336 در روستای تنگ لیلم از توابع شهرستان پلدختر در خانواده‌ای مذهبی و روستایی دیده به جهان گشود.
دوران کودکی و جوانی خود را در کنار خانواده خود به کشاورزی و دامداری مشغول بودند و خواندن و نوشتن را توسط آموزگاران عشایر فرا خواند.
شهید عین الله در سن 24 سالگی تشکیل خانواده دادند و ثمره زندگی وی دو پسر و یک دوختر می باشد.
شهید عین الله داری اخلاق محمدی، تقوای بسیار، اهل نماز و قرآن، کتاب های مذهبی و یکی از سربازان دلسوز، وفادار ، شیفته به انقلاب و امام خمینی (ره) بودند.
در سال 1362 بفرمان امام خمینی بعنوان نیروی داوطلب ویژه بسیج در محل ست خود در منطقه تنگ فنی حضور فعال داشتند.
از سال 1362 تا 1365 در عملیاتهای متعددی از جمله کربلا 4 و 5 و. در خط مقدم جبهه با جان و دل از میهن جمهوری اسلامی ایران دفاع کردند.
شهید عین الله در عملیات کربلا 5 در منطقه شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل آمدند و پیراهنی از جنس نور و خون به قامت استوارش آذین بست.

روحش شاد یادش پر رهرو

مسعود ساتیاروند


 

شهید سیف الله پیری


پاسدار شهید سیف الله پیری ساتیاروند 
فرزند: علی شروان
محل زندگی: شهر ماژین روستای نصراله آباد 
تحصیلات: راهنمایی
تاریخ شهادت (مفقودالاثر) : 1366/3/27
محل شهادت: ماووت عراق ارتفاعات قمیش
تاریخ رجعت و تفحص پیکر مطهر: هفت سال بعد از شهادت
گار شهید: روستای نصراله آباد گار شهدای ماژین

زندگی نامه پاسدار شهید سیف الله پیری :

شهید سیف الله پیری در سال 1347 در روستای نصراله آباد بخش ماژین استان ایلام پا به عرصه گیتی نهاد.
وی ایام کودکی را تحت تربیت پدر و مادری مهربان سپری نمود و محبت را از آنان فرا گرفت.
دوران کودکی و نوجوانی را در کنار خانواده خویش به دامداری و کشاورزی مشغول بودند و در عین کمک به خانواده تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در زادگاه خود با موفقعیت به پایان رساند.
سیف الله در همان دوره نوجوانی فردی مومن، شجاع، دلسوز و.مهمان نواز بودند و به مسائل دینی و مسجد توجه ویژه‌ای داشتند.
جوانی سیف الله با آغاز جنگ تحمیلی شروع شد و ایشان نیز مانند دیگر رزمندگان در سال 1363 به حبهه های علیه باطل داوطلب شد و به عنوان نیروی بسیجی در تیپ امیر المومنین گردان 505 محرم استان ایلام در منطقه مهران و چنگوله اعزام گردید.
در سال 63 تا 65 در عملیاتهای زیادی از جمله عملیات کربلا یک، در آزاد سازی مهران و به عنوان آرپی چی زن در ردیف نیروهای خط شکن شرکت نمود.
شهید سیف الله در سال 65 جهت انجام سربازی به تیپ 57 ابوالفضل استان لرستان منطقل گردید و به منطقه کردستان اعزام شد و در عملیات های زیادی مانند: کربلا 10، نصر 8 و. شرکت کردند.
پاسدار شهید سیف الله پیری از خرداد 1367 در گردان شهدا پلدختر در عملیات ماووت در ارتفاعات قمیش به عنوان نیروی خط شکن حضوری فعال و پررنگ داشتند.
که در همان عملیات با عنوان آرپی چی در جلوی گردان مورد اصابت گلوله تانک قرار می گیرد و جسم مطهرش نصف می‌شود و غرق به خون بدیدار معشوق شتافت.
پیکر مطهر شهید سیف الله پیری به مدت هفت سال در منطقه ماووت مفقودالاثر بود که در سال 1374 پیکر پاک مطهر این شهید والامقام تحویل خانوادش گردید و با یک مراسم باشکوه و عظیم در گار شهدای ماژین تشیع و در جوار سایر شهدا گلگون کفن بخاک سپرده شد.
یادش گرامی راهش پر رهرو باد

مسعود ساتیاروند


انا لله و انا الیه راجعون

درود بر رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی ، سلام بر ملت رزمنده و شهید پرور ایران .
ملت مسلمان شما امروز از امتحان الهی پیروز به در امده اید . زیرا که سرسختانه از حریم قرآن و اسلام دفاع می کنید و در این راه از جان خویش نیز دریغ نمی کنید
جمهوری اسلامی نعمت الهی است که از صدها هزار شهید بر دست ما به امانت سپرده شده و ما امروز موظفیم که از آن در مقابل ات استکبار جهانی حفاظت کنیم .
مادر وهمسر وبرادران عزیزم از شما متشکرم که راضی شدید من به جبهه بروم ، از شما می خواهم که صبر پیشه کنید و در صورت شهادت من صبر داشته باشید زیرا بدانید که تنها شما نیستید که در این راه یک پسر داده اید . اکنون در کشور ما صدها و هزار ها پدر ومادر هستند که فرزندان عزیز خود را بخاطر حفظ انقلاب از دست داده اند.
انقلاب اسلامی ما برای بارور شدن احتیاج به خون دارد و شهادت یک سعادت ابدی است که یک مسلمان اگاهانه انتخاب می کند .
در اینجا به همه ملت ایران بخصوص به جوانان توصیه می کنم که امام را تنها نگذارند و برای حفظ انقلاب تلاش کنند و بسوی جبهه ها بشتابند که امروز اسلام احتیاج به ما جوانان دارد. اسلام بر گردن ما خیلی حق دارد . اکنون در پرتو جمهوری اسلامی ملت ما متحول شده است و ایران یک ملت الهی مشروطه است.
.برادران عزیزم محمدعلی و سبز علی خیلی برای من زحمت کشیدند ،من از آنها خیلی عذر می خواهم.والسلام
( تاخون برادر عزیزم ایمانعلی خیری را نگیرم از پای نمی نشینم )

منم آن ساقی دنیا بریده که خون در ساغرم از دست دیده کنون در ظلمتم آید سپیده

"رحمان ارغوان شهاوند"


شهید بهروز دریدی (ساتیاروند)
فرزند: شکراله
متولد: 3/ 8 / 1349
محل زندگی: خرمباد روستای سرخه ده علیا
تحصیلات: دیپلم
درجه: ستوان سوم
تاریخ شهادت: 21 / 5 / 1385
محل شهادت: استان کرمان شهر بم
عملیات: درگیری با اشرار
گار شهید: گار شهدای روستای سرخه ده علیا

شهید بهروز دریدی در سال 1349 در روستای سرخه علیا در خانواده ایی مذهبی چشم به دیده جهان گشود.
تحصیلات ابتدای و راهنمایی و دبیرستان را در محل زادگاه خود به پایان رساند و استخدام نیروی انتظامی شدند.
در سال 1376 ازدواج نمودند و صاحب یک پسر و یک دختر شدند.
شهید بهروز دریدی انسانی واراسته، خوش اخلاق و اهل نماز و تقوا بودند و در بین دوستان خود زبانزد بود.
در تاریخ بیست و یک مراد 1385 در دهانه عباسعلی شهر بم توسط اشرار بر اثر اصابت گلوله به سر مبارکش به فیض شهادت نائل آمد.
پیکر پاک مطهر این شهید بزرگوار در روستای سرخه علیا در یک مراسم باشکوه به خاک سپرده شد.

روحش شاد یادش گرامی


شهید کوروش بهاروند

فرزند: اسکندر ساتیاروند
تاریخ تولد: 1350/07/22
محل زندگی: خرم آباد منطقه اسبستان
تحصیلات: پنجم ابتدایی
تاریخ شهادت: 1361/04/08
محل شهادت: بم باران هوایی روستای اسبستان
گار شهید: گار شهدای اسبستان

زندگی نامه شهید کورش بهاروند

کورش بهاروند در تاریخ 1350 در روستای اسبستان خرم آباد در خانواده ای مذهبی و کشاورز دیده به جهان گشود.
در کانون گرم خانواده تا کلاس پنجم ابتدایی در روستای اسبستان را سپری نمودند
که در تاریخ 1361 نیروهای بعثی عراق روستای اسبستان را بم باران میکنند که در این حمله وحشیانه با اصابت ترکش بر جسم پاک نوجوان کورش بهاروند غرق به خون به شهادت رسیدند.
پیکر پاک و مطهر این شهید نوجوان در گار اسبستان به خاک سپرده شد.

روحش شاد یادش گرامی


شهید بهمن بهاروند ساتیاروند


فرزند: قاسم
تاریخ تولد: 1327/12/10
محل زندگی: شهر خرم آباد روستای ناصروند
تحصیلات: دیپلم کارمند آموزش پرورش
تاریخ شهادت: 1365/10/23
محل شهادت: بم باران شهر خرم آباد
گار شهید: گار شهدای ناصروند توابع خرم اباد

ادامه مطلب

پاسدار شهید شمس الدین درید

فرزند: کربلایی صید هاشم

تاریخ تولد: ۱۳۵۱ روستای ولیعصر

تاریخ شهادت: ۱۵/ ۳/ ۱۳۷۵

محل شهادت: مهاباد

گار شهید: گار شهدای پلدختر

شهید پاسدار شمس الدین درید در روستای ولیعصر در خانواده ایی مذهبی چشم به دیده جهان گشود.
ایشان دوران تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در شهرستان پلدختر با موفقعیت سپری نمودند
شهید شمس الدین درید نوجوانی خوش اخلاق و خوش رو و با محبت و غیور بودند که در همان سن ۱۳ سالگی برای دفاع از ناموس و خاک ایران و شادی دل امام خمینی و به یاری رزمندگان اسلام طاقتش برای خاک جبهه طاق آمده بود.
از خانواده رضایت می‌گیرد. ولی بخاطر سن پایین ایشان، مسئول اعزام جبهه با او مخالف میکند که با دستکاری شناسامه سن خود را بالا میبرد و به جبهه اعزام میشود.
شهید والامقام همراه همرزمانش شهید سیف الدین ساتیاروند و شهید رشید ساتیاروند و شهید امین زینیوند و پاسدار عزیزالله پارایی و۰۰۰۰۰ در عملیاتهای متعددی در منطقه حضور فعال و پرنگ داشتند. استخدام پاسداری سپاه انقلاب اسلامی درآمد و بعد از جنگ تحمیلی در مرز غرب کشور انجام وظیفه نمودند
در سال ۱۳۷۵ در سانحه تصادف در حین ماموریت همراه همرزمانش به شهادت رسیدند که در یک مراسم با شکوه در گار شهدای پلدختر به خاک سپرده شد.

روحش شاد یادش گرامی


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

آنی بیمه شو دانلود فایل دانشجویی bts love کار درمانی و سلامت روزمرگی ها ورزش بانوان seo/ تبليغات گوگل رایانه کار peciae