رشید ساتیاروند

خاطراتی از شهید نقل از یکی از همرزمانش :


در عملیات بیت المقدس 2 در منطقه ماوت در کنار پسر عمویش شهید سیف الدین بر اثر خمپاره به درجه بزرگ شهادت نایل شدند.
شهید رشید نیروی بسیجی مخلص، مهربان ، با اخلاق ، با ایمان به تمام معنا، نقاش ، شاعر، فوتبالیست و قاری قران بود، هر صبح و شروع هر عملیات تلاوت زیبایش انرژی عرفانی عجیبی به رزمندگان میداد.
اکثر نقشه های عملیات فرماندهان را نقاشی میکشید و اخلاق نیکو شهید تمام بسیجی ها را بخودش جذب کرده بود.
روحش شاد یادش گرامی

خاطراتی از شهید به نقل از یکی دیگر از همرزمانش:

شهید رشید ساتیاروند یکی از شهدای گرانقدر و والامقام درروستای ولی عصر پلدختر بود.
در بین مردم به اخلاق و رفتار نیکو زبانزد خاص و عام بود او در نماز خواندن و دعا و راز و نیاز را هیچ وقت فراموش نمی کرد.
شهیدسیف الدین ساتیاروند پسر عموی شهید بود که در تمام مراحل زندگی با هم بودند در جبهه های جنگ در خوزستان در عملیاتهای جنگی شرکت می کردند و به نقل ازدوستان دلاوریهای زیادی از خودنشان می دادند.
شهید رشید و سیف الدین درعملیات کر بلای 5 و دیگرعملیاتها با نفوذ به خاک دشمن خسارات زیادی را به دشمن وارد کرده بودند.
آشنایی اینجانب با شهید رشیدساتیاروند و شهدای دیگر این روستا بیشتر در خود روستا بود این شهید به جز اخلاق و رفتار نیکویی که در بین مردم داشت و رزشکاری نمونه هم بود مثلادر ورزش فوتبال که در روستا انجام می دادیم این شهیددرمسابقه فوتبال تکنیک خوبی دربازی داشتند و عامل پیروزی تیم همانند جبهه جنگ در میادین می شدند و این شهید در خانه هم رفتار و اخلاق نیکویی داشت و می شد حدس زد که ایشان که در جبهه های جنگ شرکت می کرد جز شهادت در راه خدا و به خاطرامام و انقلاب اسلامی به چیز دیگری فکر نمی کند و در سال 1366 در منطقه عملیاتی ماووت شربت شهادت نوشید.

خاطراتی از شهید به نقل از پسر عموی شهید

پاییز سال 1366 با تنی چند از بچه های محل و فامیل بدون حضور و اطلاع شهید رشید ساتیاروند قرار گذاشتیم اعزامی بعدی که درتاریخ 66/9/12 بود به جبهه اعزام شویم من دانشجوی ترم سوم بودم در دانشگاه شهید چمران اهواز و شهید رشید درتهران ترم اول عربی بود روز اعزام رشید را ساک به دست درمقر بسیج دیدم بعد از احوالپرسی و چاق سلامتی پرسیدم آمده ای بدرقه ما گفت: نه آمده ام همراه شما باشم تصمیم داشتم او را منصرف کنم به ایشان عرض کردم شما ترم اولیه برای آشنایی با محیط دانشجویی بهتر است حداقل یک سال درس بخوانی و درسنگر علم و دانش بجنگید اما ایشان با عزمی جزم و تصمیمی قاطع پاسخ دادند که رفتن به جبهه واجب کفایی است و اینک اعلام نیازمندی شده است و لذا هیچ عذری پذیرفته نیست انسان می بایست درقیامت پاسخگو باشد بهانه از ما نمی پذیرند الان دفاع از حدود و صغور میهن اسلامی عزیزمان ایران لازمتر و واجب تر ازدرس خواندن است اگر لیاقت شهادت نداشتم و جنگ تمام شد به دانشگاه بر خواهیم گشت و در سنگر های علم و دانش مبارزه خواهیم کرد و در مقابل منطق او کم آوردم و کمی خود را جمع وجور کردم و دلیلی آوردم که شاید ایشان را نا گزیر به انصراف نمایم گفتم برای کسب اطلاعات دقیق و مستقیم از پشت جبهه دشمن نیاز به کسانی است که عربی بدانند با جدیت درست را بخوان مسلط که شدی برگرد وکمک برادران اطلاعات و عملیات ماًموریت های مهم را انجام دهید اما این سخن نیز کار ساز نبود و در عزم فولادین شهید تزلی ایجاد نکرد او تصمیم خودش را گرفته بود و جواب داد من تصمیم گر فته ام همین الان که بر من واجب است به جبهه اعزام شوم و ترک واجب نمی کنم معلوم نیست که جنگ کی تمام می شود اما روزی به اتمام خواهد رسید و آن گاه به دانشگاه باز خواهیم گشت خود جبهه دانشگاه است من علاقه مند به جغرافیا شده ام و عملا جغرافیا را فرا گر فته ام و این امروز بیشتر به دردجنگ می خورد امروز که به دفتر خاطرات شهید نگاه می کنیم می بینم شهید که استعداد عالی در خط و نقاشی داشت موقعیت و اهمیت استراتژیک کوهها تپه ها و راههای مواصلاتی را به نیکی ترسیم کرده است حتی کسانی که جبهه نرفته اند باخواندن خاطرات و نگاه به نقشه هایی که شهید در دفتر خاطراتش کشیده اند می تواند خود را در آن موقعیت ببیند.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Clint دلنوشته های رضوان خانم فانوس نوشت! سراب کافی نت خندوانه ttiran امام رضا (علیه السلام) نینی دار نرم افزار ارجینال Visualizer 3D